داخل فرعی بودم اقایی 27-8 ساله کنارم راه میومد بهم گفت میتونم وقتتو بگیرم من جواب ندادم دنبالم میومد بهش گفتم برو گم شو نزدیکم شد تندتر راه رفتم اونم دوید سمتم دستمو گرفت سعی کردم ازاد کنم خودمو جیغ زدم گفتم ولم کن که دست درازی کرد و مسیری که اومده بود و برگشت منم میرفتم و فحشش میدادم با صدای بلند