یک روز تابستانی با پوشش چادر و مقنعه( پوشش چادر اجباری است در محل کار ) از محل کارم برمیگشتم و انقدر خسته بودم که متوجه نشدم یک موتوری در حال تعقیبم هست. در کوچهای که کاملا از دو طرف با دو سازمان دولتی یکی صداوسیمای استان و دیگری اداره کل اموزش و پرورش استان (کوچه دوم بلوار امین ) محصور شده است در روز روشن در نقطهای نسبتا خلوت از کوچه مورد آزار جسمی شدید قرار گرفتم و هیچ کس نبود که کمکم کند و من فقط با دفاع از خودم سعی میکردم مانع آزارسان بشم... تمام وسایلم پخش زمین شده بود چادرم از سرم افتاده بود و صحنه خیلی بدی بود
در همین لحظه یک سرویس مدرسه وارد پیچ کوچه شد و ازارگر با دیدن این صحنه به موتور گاز داد و رفت
تا منزل دویدم و گریه کردم حتی یادم هست هیچ چیزی به مادرم نگفتم ! و فقط سریع وارد حمام شدم احساس میکردم تنم با دست های هرز اون مردک اینقدر کثیف شده که با هزار بار حمام کردم پاک نمیشه... هنوز چهره کریه و زشتش که با ریش پوشیده بود فراموش نمیکنم و بعد از گذشت6 سال دیگر از ان کوچه که نزدیکترین مسیر به منزلم هست عبور نمیکنم و مجبورم یک ربع اصافه پیاده روی کنم و از خیابان اصلی به منزل بروم!.از ان زمان به شدت از صدای موتور وحشت دارم مخصوصا در کوچه ها و تا صدلی موتور میشنوم سریع برمیگردم تا مطمین بشم کسی دنبالم نیست ...
الان که به عقب برمیگردم میببنم اون زمان اصلا به ذهنم نرسید که ممکن هست این دوسازمان دوربین داشته باشند و از این طریق پیگیری کنم...
هر چند اصلا فکر نمیکنم همکاری میکردند.
( لطفا از خودم دفاع کردم هم به گزینه ها اضافه کنید )
نوع آزار:
واکنش:
تاریخ: 1391/05/05
محدوده زمانی: 11 تا 14 ظهر
جنسیت آزار دیده: زن
محدوده سنی: 25 - 35
استان: قم
شهرستان: قم
آدرس محل: قم. بلوار امین .کوچه دوم. کوچه جنب سازمان صدا و سیما