ظهر بود وخلوت توی محوطه فرهنگسرا با دوتا از دوستانم نشسته بودم که یک پیرمرد حدودا 50 یا حتی بیشتر روی نیمکت روبه روی ما نشست و به ما نگاه میکرد و لبخند مضحکی میزد اول بهش توجه نکردم ولی وقتی نگاهش طولانی شد توجهم بهش جلب شد و وقتی دقت کردم پیر مرد بی شرف داشت با التش بازی میکرد و با نگاه به ما در حال خود ارضایی بود