محرم بود و یه مردی پشتم بود و هی یه چیزی میخورد به باسنم فک کردم کیفشه بعد شک کردم یجوری که بفهمه با کفشم رفتم رو پاش هیچی نگفت فهمیدم داشته با انگشت آزار میرسونده، بعد قاطی کردم زدمش از اتوبوس سریع پیاده شد رفت! دو ماه بعد تو مترو جهاد دیدمش خیلی آروم زیر نظرش داشتم. از دور دیدم تو مترو هم داره با یه پسر همین کار رو میکنه. پسره خیلی تعجب کرده بود، وقتی رسیدیم ایستگاه اومد پیاده شه سریع رفتم پلیس مترو رو آوردم و اونا هم گرفتنش. از قضا معلم هم بود.