در حال عبور بودم که دیدم مردی پشت سرم داره از خودش صدای سو کشیدن در میاره برگشتم نگاهش کردم و اون با لفظ "جووون" و مالیدن التش از روی شلوار من رو شدیدا عصبی کرد.من به سمتش حمله کردم و با تموم قدرت با مشت زدمش و داد و فریاد کردم.منتها دوباره داخل کوچه رفت و گفت "عزیزم بیا اینجا ببینم دردت چیه". من با پلیس تماس گرفتم و در همون حال مرد ناپدید شد.مشخصاتش رو به پلیس دادم و اونا گفتن کاری از دستشون برنمیاد و باید به کلانتری برم برای شکایت ( فکر کن 1% پیگیری کنن).بعدش هم مغازه های اطراف متعجبانه از من میپرسیدن که چی شده و انگار که خیلی براشون عجیب بود ک من سرمو ننداختم پایین و پرده های عفت و پاکدامنی و سکوت رو چنین از هم گسیختم.(چقدر من بی حیا و افسارگسیخته هستم، ننگ بر من)