آقای میان سالی در یک ماشین نشسته بودن و متاسفانه به من زل زده بود... من اول متوجه نشدم ... منتظر بودم جلوی بانک تا همسرم بیاد دنبالم. از اونجایی که قدم میزدم یه مسیری رو و بر میگشتم، اون ماشین با من هی جا به جا میشد توجهم رو جلب کرد، دقت که کردم دیدم داره من رو خیره نگاه میکنه و خود ارضایی میکنه متاسفانه...