من دانشجوی همدانم مانتوی زرشکی دارم که چندین بار در شهر خودمون پوشیدمش بدون اینکه مشکل خاصی از جهت آزار و اذیت برام پیش بیاد دیروز حدود شیش و نیم هفت عصر داشتم یه مسیر رو پیاده برمیگشتم جدا از اینکه از خیلیا متلک شنیدم و دونفر دنبالم راه افتادن و هر بار که میخواستم فرار کنم و به سمت دیگه خیابون برم انقدر ماشین جلوی پام میایستاد که عملا این کار هم غیر ممکن میشد، در طول مسیر دو نفر یک بار در خیابان جهاد و یک بار در سعیدیه با نگاه کردن به من شروع کردن به مالیدن آلت جنسیشون و من اونقدر حالم بد بود که هیچ کاری نتونستم بکنم و فقط قدمهامو سریعتر کردم که زودتر برسم و این کابوس رو تموم کنم.