ما به یک اردوی دانش آموزی در شاهزاده حسین قزوین رفته بودیم و آن موقع 11 سال بیشتر نداشتیم. در بازار مشغول خرید بودیم که پسر جوانی با دیدن ما برایمان بوس میفرستاد و چشمک میزد. این تجربه در آن سن، آنقدر برایمان وحشتناک و چندشآور بود که بعد گذشت سالها از آن واقعه، هنوز هم ما را به شدت آزار میدهد.