ساعت 3:45 دقیقه ظهر بود عجله داشتم و باید خودمو تا مترو میرسوندم. منتظر تاکسی نموندم و ماشین شخصی سوار شدم. راننده مرد 60-65 ساله بود وسط راه با تلفنم حرف زدم بعد ازم سوال پرسید که کار میکنی و تحصیلاتت چیه که خیلی کوتاه و از روی اکراه جوابشو دادم و اینکه خیلی از تو آینه نگاه میکرد. رسیدیم به جایی که باید پیاده میشدم دوربرگردونو دور زد و خیلی از اونجا دور شد گفتم من دوربرگردون باید پیاده میشدم بازم رفت جلوتر. نگه داشت پولو بهش دادم اشاره کرد بیا از پنجره جلو بگیر. وقتی رفتم بگیرم سر تا پامو نگاه کرد بعد گفت جون چه پر و پایی داری ... و من انقدر حالم بد شد که فقط ازش دور شدم و هیچ عکسالعملی نتونستم نشون بدم.