در مسیر برگشت از کار بودم، همراه با مقنعه و فورم. مسیری رو با ماشین دنبالم کرد که سوار ماشین شم. بی محلی کردم، وقتی وارد کوچه محل زندگی ام شدم، با ماشین جلوی راهم رو بست و باسنم رو لمس کرد.
من قبل از اینکه کاری انجام بده احساس کردم که قصد اذیت دارد، سعی کردم به مادرم زنگ بزنم تا بیرون بیاید و تا راننده متوجه شود که کسی مراقب من هست، ولی دیر شده بود و راننده ازارگر اذیتش را کرده بود
من بلند بلند فریاد و جیغ زدم تا توجه سایرین در کوچه رو جلب کنم و در عین حال سعی کردم که موهاش رو کشیده و به صورتش خنج بزنم( در اون زمان تنها چیزی که به ذهنم رسید همین بود.) و در همین حین سعی کردم پلاک رو بخونم و حفظ کنم اما متاسفانه فقط 3 رقم اول رو موفق شدم بخوانم.
در کمال ناباوری همسایه هیچ حرکتی انجام ندادن و حتی پلاک ماشین متخلف رو برنداشتند. من سعی کردم شکایت کنم اما موفق نشدم، چون پلاک رو کامل نتوانسته بودم بخوانم...
و اینگونه بود ان پسر ازارگر از اذیتی که کرده بود به راحتی فرار کرد