یک تابستان که داشتم از سرکار برمیگشتم خانه ابتدای بلوار فردوسی شهر قم بودم که یک دختر خانم چادری محجبه کنار اومد و گفت ببخشید خانم میتونم با شما بیام دلیلش رو پرسیدم گفت من سوار تاکسی شده بودم بعد از طی کردن مسیری راننده تاکسی شروع کرد به حرفها و پیشنهادهای رکیک زدن. عورتنمایی کرد و به خودش دست میمالید من هم ترسیدم و با جیغ و داد مجبورش کردم ماشین رو متوقف کنه و پیاده شدم. الان هم دنبالم راه افتاده و تهدیدم میکنه. من بلافاصله از پلاک تاکسی عکس انداختم و زنگ زدم به 110 گزارش دادم. همینجور که میبینید یه بیمار روانی بیمار روانیه اصلا حجاب هیچ نقشی نداره.