سال 94در تابستان طی یک سفر خانوادگی به شمال کشور، در مجموعه تله کابین نمک آبرود، عده زیادی از کشورهای همسایه به ایران سفر کرده بودن، مادر و پدرم و بقیع اقوامم همه باهم اونجا بودیم ، مادرم بهم گفت که برم کمی جلوتر بپرسم قیمت بلیط تله کابین چقدر هست، و به فاصلع خیلی کمی از اون ها در حال حرکت بودم، داشتم راه میرفتم که یک دفعه دستی روی باسنم کشیده شد، و من وحشت زده برگشتم عقب رونگاه کردم و پسر رو دیدم که بهم چشمک میزنه ، این صحنه رومادرم هم دیده بود چون درست پشت سر من بود و در اون لحظه به قدری خشمگین و وحشت زده بودم حرکت کرذم به سمت اون پسر که چیزی بهش بگم یا چیزی. به سمتش پرتاب کنم اما مادرم سریع جلومو گرفت و گفت بیا بریم اشتباه میکنی، شاید دستش خورده… اما من مطمئنم عمدا اینکار رو کرد و بعذش هم بهم چشمک زد