یک موتورسوار به همراه دوست خود مرا تا داخل کوچهای تعقیب کرده و سپس یکی از موتورسوران پیاده شده و با من در داخل کوچه چند قدم همراه و مشغول صحبت شد. من هیچ واکنشی نشان ندادم تا او مرا به سمت دیوار هدایت کرد و مقابل من ایستاد. با حالتی مثل بغلکرده به من نزدیک شده و دستانش را به بالاتنه و سینههای من زد. متوجه شدم که قصد دستدرازی دارد سپس او را به جلو هل داده و فرار کردم