9 سالم بود کلاس شنا میرفتم همیشه خالم میومد دنبالم و منو میرسوند دم خونه اونزوز چون عجله داشت منو سر کوچه پیاده کرد به محض اینکه وارد کوچه شدم یه مرد با موتور ازم آدرس پرسید و من گفتم نمیدونم به محض اینکه رومو اونور کردم تا زنگ خونرو بزنم از پشت سر گرفتم من تلاش میکردم از دستش خلاص شم بهم گفت اگه بوسم کنی ولت میکنم منم بوسیدمش و اون یهو سینمو گاز گرفت من یه جیغ خیلی بلند کشیدم و اون گفت خفه شو و فرار کرد منم همون لحظه رفتم تو خونه جای دندونای زردش روی لباسم که سفید بود مونده بود هنوز بعد این همه سال اگه اون آدم و ببینم میشناسم چهرش از جلو چشام نمیره