من دختر قدبلندی هستم ( 179 سانتی متر) و همواره مورد متلکگویی قرار گرفتهام. چه زمانی که نوجوان بودم و بینهایت تحمل این مسأله برایم سخت بود و چه حالا که 26 سالهام.
صبح ساعت حدود 9 بود که از خیابان ملکشاه گوهردشت با عجله حرکت میکردم. در خلوتی صبح احساس کردم پسری که از روبه رو میآید خیره به من است، وقتی به من رسید شروع به اظهار نظر راجع به اندام من کرد.اول احساس ترس کردم و دو قدم در مسیرم ادامه دادم اما وقتی دیدم همچنان پافشاری میکند برگشتم و محکم روی سینهش کوبیدم و گفتم سر صبحی چی از جون من میخوای؟! دستم را محکم پس زد و شروع به داد و بیداد کردیم. او هم باوقاحت تمام به من گفت خفه شم وگرنه لت و پارهم میکنه! من کوتاه آمدم و رفتم. از آن روز هروقت از اون مسیر رد شدم احساس ناامنی کردم.