این خاطره یکی از دوستانم هست اون برام تعریف کرده که یک روز با خواهرش کنار مغازه شوهرش در خیابان 19 دی قم ایستاده بودند و منتظر بودن که شوهرش مغازه را ببندد و بروند. همینجور که کنار پیاده رو ایستاده بودند چادر خواهرش افتاده بود روی شانه اش یک آخوند آمد سمتشان و گفت: حجابت رو رعایت کن اینجا قمه. آنها هم گفتن: ما این جوری راحتیم. آخوند هم روی صورت خواهر دوستم آب دهان انداخت. دوست من و خواهرش هم شکه شدن و چند تا عابر پیاده هم شاهد این اتفاق بودند. خلاصه خیلی شلوغ شد و همه با آخوند درگیر شدن و زنگ زدن 110 و از آخوند شکایت کردن. این امر به معرف نیست. این اسلام و روش محمد و علی نیست اگر تو حوزه درس آزادگی را یاد نمیگیرید حداقل شرافت داشته باشین. متاسفانه در قم حتی به حجاب خانمهای چادری هم گیر میدهند حتی من خودم چندین بار دیدم که دختران چادری را هم گشت ارشاد گرفته و سوار ون کرد.