صبح زود تو هوای بارونی به همراه دوستم رفته بودیم پیاده روی داشتیم هم زمان با راه رفتن حرف هم میزدیم ماسک داشتیم ینی حتی صورتمونم معلوم نبود میدونم من هر پوششی داشتم اونا نباید اون حرفا رو میزدن اما شروع به تمسخر ما متلک اندازی کردن منم مستقیم رفتم پیش اولین فرد حراست که چند متر فقط فاصله داشت و به کمک اون اقا مجبورشون کردم عذر خواهی کنن انقدر اون لحظه شکه شده بودم که گریه کردم واقعا سخته که تو پیاده روی تو جا به اون شلوغی هم امنیت نداشته باشی