تازه وارد 18 سالگی شده بودم.با خالم و همسرش به بازار رفته بودیم برای خرید لباس. مردی از پشت خودش رو به چسبوند و باسنم رو با دستاش گرفت و فشار داد. 2 3 بار این کار را تکرار کرد. من هم شکه شده بودم هم ترسیده بودم میخواستم از بین جمعیت فرار کنم ولی اون دنبالم میومد تا اینکه شوهز خالم متوجه شد و زد روس سینه اش و پرتش کرد عقب