دیدبان آزار

آزار دیده‌ام - 3331

هر روز بعد از کلاس٬ برای آمادگی المپیاد ادبی منطقه به مدرسه دیگه ای باید میرفتیم. چون مدرسه مقصد فاصله اش زیاد نبود بهمون سرویس مدرسه ندادند. اوایل اعتراض کردیم اما فایده ای نداشت. تقریبا 7 نفری بودیم. یکی از اولین روزها ماشینی جلومون نگه داشت و راننده شروع کرد با ما به حرف زدن . اول فکر کردیم میخواد ادرس بپرسه٬ وقتی جلوتر رفتیم ٬ آلتش را دستش گرفته بود و بهمون نشون داد... خیلی اتفاق عجیب و ترسناکی بود. نمیدونستیم باید چیکار کنیم. حدودا 15 ساله بودیم به شدت وحشت زده. از ماشین فاصله گرفتیم اما دنبالمون اومد. تا اینکه شروع کردم به سنگ جمع کردن و وقتی به ماشینش سنگ پرتاب کردیم ٬ ولمون کرد. روزهای بعد کلی سنگ جمع میکردیم که اگر دوباره جلومون سبز شد٬ بتونیم از خودمون دفاع کنیم... این اتفاق بارها افتاد.. تا اینکه تصمیم گرفتیم به مسولای مدرسه بگیم. خیلی برامون سخت بود. مدرسه مذهبی ای داشتیم و اون سالها تابوهای جنسی و آگاهی و حساسیت راجع به خشونت جنسی خیلی کم بود. دست آخر من قبول کردم به ناظم مدرسه بگم. خیلی حس بدی داشت صحبت راجع به این اتفاق. سوالهاش پر از قضاوت بود و من هم ناخودآگاه خودم و همکلاسیهای دیگر را مقصر میدونستم بدون اینکه دلیلی داشته باشم. اون زمان بین بچه ها به بچه پررو معروف شدم که تونستم راجع به این موضوع با ناظم مدرسه حرف بزنم و شوخیها و متلکهای آزاردهنده بهم تحمیل شد... اون سالها نمیفهمیدم چرا اما الان میفهمم جامعه ای که تابوهای جنسی بیشتر و عمیقتر از آموزش جنسیه نتیجه اش همینه...


نوع آزار:




واکنش:
تاریخ: 1377/05/06
محدوده زمانی: 14 تا 19 بعد از ظهر
جنسیت آزار دیده: زن
محدوده سنی: 35 - 45

استان: تهران
شهرستان: تهران
آدرس محل: بلوار شاهد