با دوستم تو پارک بودیم که یه آقا موقع تاب خوردن بهمون گفت بیام تابت بدم.همینجور دورادور حواسش به ما بود و یهو جلو چشممون ظاهر میشد.ما از پارک خارج شدیم که بریم.اومد دنبالمون که شمارشو بده هوا داشت تاریک میشد ترسیدم اما گوشیمو گرفتم بالا و گفتم دارم فیلمتو میگیرم میزارم اینستا ترسید با سرعت دور شد.