مدرسه بودم همه سر کلاس بودن از معلم اجازه گرفتم و رفتم توی حیاط آب بخورم دیدم یه نفر پشت پرده دم در مدرسس بهم گفت بیا منم رفتم فکر کردم نامه ای چیزی میخواد بده من بدم مدیر و چون آقاس نمیاد داخل مدرسه دخترونه. وقتی رفتم دیدم سوار دوچرخش شده آلتشو درآورده بسمت من و تکون میده از ترس صدام قطع شده بود و زبونم بند اومده بود و شوکه شده بودم فقط دویدم توی کلاس و گریه میکردم جرات نمیکردم حتی به کسی بگم چی شده میترسیدم برام حرف دربیارن توی مدرسه😕الان اگه این اتفاق بیفته قطعا میزنمش جیغ میزنم و پدرشو درمیارم اما اون موقع یه دختر 18ساله....