15 ساله بودم یک موتوری هنگام رفتن به مدرسه از پشت باسنم را حسابی مالوند و منو فاحشه خطاب کرد.
فردای اونروز همونجا صدای موتور اومد خودمو چسبوندم به دیوار، ولی مرده حالا که شجاع تر شده بود جلوم وایساد و با دستاش لب و سینه هامو مالید و نظر داد.
دیگه از آن کوچه عبود نکردم.