پس از خروج از دانشکده روبروی گیت، راننده ی خودروی پارک شده اقدام به آزار کلامی و پیشنهاد سوار شدن به خودرو را عنوان کرد که با بی اعتنایی من روبرو شد و با رد شدن از عرض خیابان تغییر مسیر دادم اما دست به تعقیبم زد و با دور زدن بلوار دوباره سر راهم ظاهر شد و باز هم اصرار به سوار شدن و صحبت کردن، بی اعتنا قدم ها را تند تر کرده تا خودم را به ایستگاه اتوبوس روبروی کلانتری برسانم اما رفت و چند قدم مانده به ایستگاه طوری که در محدوده ی دیدرس کلانتری نباشد توقف کرد و باز به ناچار مسیرم را به سمت ورودی دیگر دانشگاه و ایستگاه دیگر تغییر دادم اما خبری از راننده نبود نرسیده به ایستگاه بعدی یک خودروی دیگر با کلام و نگاه آزار دهنده راننده از مقابلم گذشت که اتفاقا راننده آن از کارکنان همان دانشگاه بود و من سال ها او را در دانشگاه می دیدم و چهره اش را می شناختم اما نامش را نمی دانستم!