شرح واقعه: اون موقع پیش دانشگاهی بودم و تابستون بود ، کلاس کنکورم تموم شده بود و با دوستم داشتیم میرفتیم سمت ایستگاه اتوبوس که برگردیم خونه ، توی پیاده رو بودیم که یه پراید مشکی کنارمون ترمز کرد و صدامون کرد‌، من فکر کردم میخواد آدرس بپرسه برگشتم جواب بدم دیدم راننده ی بی شرف آلت خودشو بیرون آورده و صحنه واقعا بد و وحشتناکی بود ، به محض دیدنش دست دوستمو گرفتم و سریع رفتیم. تا مدت ها پیاده و با اتوبوس جایی نمیرفتم. توی همون مکان یک بار دیگه ام داشتم از کلاس برمیگشتم ، هنوز از نرده های محوطه مدرسه هاشمی نژاد بیرون نیومده بودم که دیدم یه آقایی از اون طرف نرده ها و توی پیاده داره به من نگاه میکنه و کتش رو روی دستش انداخته بود و جلوش گرفته بود ، وقتی از‌کنارش رد شدم متوجه شدم آلتش توی دستشه و با کت سعی کرده بود استتار کنه. بعد از این دومورد با مادرم صحبت کردم و گفتم دیگه خودم نمیرم مدرسه و هر روز منو برسونن و خداروشکر تا مدت ها با مادرم یا پدرم میرفتم. ولی بعد از 4 سال هنوز وقتی یادم میاد اذیت میشم.