من داشتم از اون کوچه می رفتم چون قرار بود به کلاس رانندگی شرکت کنم.هیچ کس در کوچه نبود.یک موتور سوار از کنارم رد شد؛ولی یک بار دیگه هم از کنارم گذشت.برای بار سوم که به من نزدیک می شد؛با فکر اینکه هدفش کیف زنی است کیف را رو به دیواار چرخاندم و در آن هنگام آن مرد به باسنم دست زد.