نویسنده: مینا جعفری ثابت «من نقاشی میکنم تا استغاثه کنم به درگاه اویی که تقسیمناپذیر است تا پرده از رازی بر بوم نقاشی من بردارد. اگر دعایم مستجاب شود، کائناتی از جنس رنگ در برابر چشمانم زنده میشود که به آن شهادت میدهم.» مساله من در این متن تحلیل ...
نویسنده: الصا هرگز نخواستهام حس کنجکاوی کسی را برانگیزم. بلکه میخواهم بگویم: بردهداری از بین نرفته، تنها شکلش پنهانتر و زنانهتر شده است. تصادفی نیست اگر فعالان زن بویژه در داخل روزبهروز گمنامتر یا پنهانتر میشوند، چه بهواسطه نبود تشکل و چه ...
آمدند و مرا بردند پیش از رفتن بارها بوسیدمش، عزیز بومیام را میگویم، همان دربهدر بین دادگاه و دادسرا و زندان و بازداشتگاه. دستهایش را گرفتم و در آغوش کشیدمش. میخواهم از آن دو ساعت که کنارش نشسته بودم و خانهمان را وجببهوجب به قول خودشان تفتیش ک...
دیدبان آزار: این متن توسط جمعی از کنشگران فمینیست تهیه شده و نسخه فارسی آن برای انتشار در اختیار دیدبان آزار قرار گرفته است. ما جمعی از مبارزان جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» با نوشتن این بیانیه با مردم فلسطین و خصوصاً ساکنین غزه که از هفت...
نویسنده: سین تصاویری که از مراسم خاکسپاری آرمیتا منتشر نشدند، عموما تار و بیکیفیت بودند، قابهایی مشوش که با دوربینهای پنهانی ثبت شده بودند و نشان از فضای کنترلشده و حضور پرشمار نیروهای امنیتی داشتند. در حال جستوجو بودم که به گزارش تصویری «خبرگزا...
سلام ، بیسان هستم از غزه، هنوز زندهام، حالمان خوب نیست اما میخواهم آنچه را که آموختهام با شما در میان بگذارم، مطمئنم شما چنین تجربهای را سر نخواهید گذراند، جنگی که برای ساکنین غزه طراحی شده است، به همین دلیل ما هیچوقت این درس را بهطور یکسان نمی...
غنچه قوامی: از زمانی که اولین عکسهای آرمیتا گراوند منتشر شد، نگاهم به برخی جزئیات خیره ماند؛ زبان بدن و نحوه ژستگرفتنش در مقابل دوربین، هودی طرحدارش، مار تتوشده روی ساعدش، انگشترهای سیاهرنگ و متعدد در دستانش و حلقه دور لبش که همگی از نگاه م...
دیدبان آزار: این متن توسط جمعی از فعالان فمینیست ارسال شده است که در برگزاری دو همایش 8 مارس دیدبان آزار مشارکت داشته و در سالهای اخیر با نوشتهها، مشورتها، همدلیها و حمایتهای خود به بالیدن و تداومیافتن دیدبان آزار کمک کردهاند. &nbs...
نویسنده: ناشناس هنوز عکساش میان جمعیت جای نگرفته اما مادرش به صورتش چنگ میزند: «روله الهی پیشمرگت بشم.» عکسی که هیچ نسبتی با آرمیتا ندارد. نه با آن ویدئویی که در مترو از او پخش شده، که مقنعه را انداخته و بیحجاب قدم میزند و نه با تصاویری که دوست...
نویسنده: میم امروز به تاریخ شش آبان، آرمیتا گراوند کشته شد. آبان… نه از کل ماههای سال خون میبارد. آرمیتا ۲۸ روز پیش به قتل رسید. بسیاری از ما بارها تصاویر دوربینها را دیدیم، اما تصاویری که حقیقت ندارند. آرمیتا را کشتند. همانطور که مهسا امینی را ک...
دیدبان آزار: تولد آنیشا اسداللهی است، مترجم و فعال مدنی که از تاریخ چهارم مرداد سال جاری جهت اجرای حکم پنج سال و هشت ماه حبس که پنج سال از آن اجرایی است به زندان اوین رفته است. او دو ماه قبل به دلیل سردادن شعار «زن، زندگی، آزادی» ممنوع الملاقات شد، م...
فهیمه میری: پس از حمله حماس به اسرائیل در روز هفتم اکتبر 2023 و بمباران شدید غزه از سوی تلآویو، ساعتبهساعت اخباری از وضعیت قربانیان این جنگ به تیتر رسانهها و سخنرانی سران کشورهای مختلف تبدیل شد. تعداد کشتهها، تعداد زخمیها، شمار کسانی که خ...
بهیاد و احترامِ تمام فمینیستهای دربند سما اوریاد: در این یادداشت کوتاه میخواهم بر خصلت ترسخورده و زنبیزار حاکمیت جمهوری اسلامی و میل فاشیستیاش بر «شکار» دست بگذارم و نشان دهم اضطراب حاکمیتی چطور در «مستند» امنیتی علیه الهه محمدی و نیل...
نویسنده: ناشناسی حاضر در آن روز ۲۸ شهریورماه «وای ببین اینقدر خوب بود اینقدر خوب بود.» از این به بعد این برای من میشود یک جمله کلیدی. «وای ببین خیلی خوب بود، خیلی خوب بود.» برای توصیف زیبایی هرچیزی که در پوست نگنجد همین را استفاده خواهم کرد. برای تو...
سعید پارسایی: سه روز پیش مستندی در خبرگزاری میزان پخش شد درباره همسرم الهه محمدی و خانم نیلوفر حامدی اما بدون حتی یک سند محکمهپسند. لذا طرح چند موضوع ضروری است: ۱. خبرگزاری میزان بهعنوان بازوی رسانهای منتسب به قوه قضاییه، درحالی که قطعا مدیران آن ...
نسترن صارمی: شعف صدای الهه در گوشم زنگ میزند، در خواب و بیداری. برق نگاه نیلوفر، در خواب و بیداری. سالهاست که میدانم این دو روزنامهنگار متعهد، این دو زن خوشفکر، چه کارهای دقیق و درستی را پی گرفتهاند. اما روان و عواطف آدمی طور دیگری عمل...
تهیه و ترجمه: سوما نگهدارینیا قبل از اینکه به شرح گفتگو و توضیح کتاب از خلال آن بپردازم مایلم داستانی دربارۀ ملت مورد اشاره در عنوان این کتاب را برایتان بازگو کنم داستانی که به گفتۀ لرنا تا به امروز از این دریچه به آن نگریسته نشده است. 30 اکتبر ١٩١...
نویسنده: ناشناس اینطور نبود که این یک سال اصلا روسری سر نکرده باشم ولی آن لحظه وقتی خودم را توی آینه دیدم تپش قلب گرفتم. با آن روسری و مانتو، درون چاه تنفر از خودم آرامآرام غرق میشدم. تا پیشانیام را غیظ غلیظی گرفته بود که یادم نمیآید تا آنروز ه...
نویسنده: ژینا مدرس گرجی «اگر خواهان صلحی، جنگ را بشناس.» گستن بوتول «مهمترین کار هر یک ما برچیدن بساط جنگ از جهان است.» مارگارت میت خشونت در حکم نیرویی فراگیر و پیوسته مدام ما را در چنگال خود میگیرد. حتی اگر از بخت نیک شخصا قربانی آن نشده باش...
نویسنده: ناشناس آرمیتا گراوند در کماست. این جمله را یکبار سریع و یکبار با آهستگی تایپ میکنم. سعی میکنم از ریتم سریع اخبار فاصله بگیرم. اوضاع به سرعت برق و باد تغییر میکند و در تمام این لحظات زن جوان مقاومی روی تخت بیمارستان است و هرلحظه ممک...