مهسا غلامعلیزاه: بیایید با این پرسش شروع کنیم؛ چرا به شکنجه و آزارِ زنان توسط همسر یا پارتنرشان، میگوییم خشونت خانگی؟ چرا در متونِ مربوط به «حقوق بشر»، انواعِ آزار توسط یکی از اعضای خانواده مصداق «شکنجه» نیست؟ چرا خانگی است؟ چرا دامستیک است؟ موناال...
ژینا مدرسگرجی، فعال باسابقه و شناختهشده جنبش حقوق زنان به ۲۱ سال حبس (که ۱۰ سال از آن قابل اجراست) و تبعید به زندان همدان محکوم شده است. او اولین بار در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در جریان جنبظ «زن، زندگی، آزادی» توسط ماموران امنیتی اداره اطلاعات در یکی...
نویسنده: ترانه ۱. پرسش عاتکه رجبی نوشته است که «میپرسد تو دختری یا پسر؟» و نگفته چه کسی میپرسد. آنکه این سوال را میشناسد بهخوبی میداند که تکرار آن، صدای گوینده را محو میکند و هربار شنیدن آن سوالهای پیشین را فرا میخواند. هربار که کسی میپرسد،...
نویسنده: میم آنچه مینویسم نه شرح شجاعت است، نه سرود مقاومت، نه مدح ۱۰۰ سال مبارزه برای حقوق زنان و نه مرثیه سرکوب. روایت است. روایت سرکوب روزانه زنی در این روزهای سیاه. با لباسی سرتاپا سیاه به صندلی عقب اسنپ تکیه دادهام. زنی همسنوسال من، همنسل...
نویسنده: الصا «عطر نزن چون جندهها عطر میزنن.» «مگه جندهای که موهات بیرونه؟» «این لباسای رنگاوارنگ چیه؟ مگه تو جندهای که رنگرنگی میپوشی؟» «مگه تو جندهای که این وقت شب میای خونه؟» «مگه تو فاحشهای که...؟» این جملات را بسیاری از زنان بهصورت متلک...
نویسنده: کران کودکم و میشنوم بابا را پیش از آنکه به دنیا بیایم به زندان بردهاند. دو بار. مامان از استرسِ شبی میگوید که به او گفته بودند «ملاقات آخر است خودت را سریع برسان». مامان خواهر بزرگم را بغل کرده و رفته تا برای بار آخر بابا را ببیند. فردای ...
دیدبان آزار: زندان لاکان رشت در پنج کیلومتری جنوب رشت بزرگترین زندان استان گیلان است که بیش از پنج هزار زندانی مرد و حدود ۲۰۰ زندانی زن در آن نگهداری میشوند. در سالهای اخیر، انتقال زندانیان سیاسی به این زندان موجب شده بیشتر درباره شرایط زندان و اف...
نویسنده: ستاره هشدارِ لورفتن سریال سریال بچه گوزن -Baby Reindeer– ساخته کشور انگلستان است که از چند هفته پیش (آوریل ۲۰۲۴) توسط شبکه نتفلیکس به نمایش گذاشته شده و سروصدای زیادی را در رسانههای این کشور و همچنین در میان فمنیستها به راه انداخته است. ا...
دیدبان آزار: اخیرا زنی ایرانی و ساکن آمریکا در توییتر از تجربه آشنایی با مردی در اپلیکیشن بامبل نوشته است. مرد با فریب به او ماده مخدر بعنوان قرص سردرد خورانده و در حال بیهوشی به او تجاوز کرده است: «از تکونهایی که میخوردم کمکم به خودم...
نویسنده: سما اوریاد میکروفون را بهدست گرفته و شادان و خندان میخواند: «یه دل میگه برم، یه دلم میگه نرم.» بعد یکهو هجوم خنده. قبلش که میگوید: «بچهها نخندید.» با لباس مشکی و موهای کوتاه افشان و لبخندی بهپهنای صورت که معنای زندگی است. این اولین مواج...
نویسنده: شقایق به آن آغوشها که تا بودند نمیفهمیدم که بخشی از بدناند به آن آغوشها که خواهند بود و بخشی از بدن ۱. حالا که مینویسم تنم و چهرهام پشت ماسک و لباسهایی یکرنگ پنهان است که قرار است هویتم را مخفی کند و کلماتم پشت نام مستعا...
نویسنده: میم هر منازعهای لااقل دو طرف دارد: آنکه مهاجم و جاهطلب و ستیزهجوست و آنکه مورد تهاجم و تصرف و دستدرازی قرار میگیرد. مهاجم با این ادعا وارد منازعه میشود که اقداماتِ طرفِ مقابل را تحریککننده، غیرمنطقی یا مخالف با تعهدات پیشین تلقی کرده ...
سمانه قبل از بازداشتِ اولش، برای من زنی بود که آتشی مدام در سینهاش میسوخت. آنقدر عطشِ کنشگری داشت که ممکن بود با دیدن انفعال دیگران، آن آتش درونیاش حتی دوستانش را هم بسوزاند. سوختنی که بعد از دستگیریاش تازه فهمیدم نوعی از به خود آمدن و به خو...
نویسنده: ترانه باید به آن خیره شویم. ساعتها و باز و بسیار. برای آنکه نفس بگیریم، از این همه وزنی که روی سینههایمان نشسته است؛ با دیدن همهی این فیلمها، خواندن واژهبهواژه روایتها، دستگیریها، کبودیها و صداهایی که از فرط فریاد زدن و روایت کرد...
نویسنده: ناشناس من برای مدت کوتاهی در زندان اوین زندانی بودم. از وقتی آزاد شدم هیچ روزی نبوده که به بچهها فکر نکنم. امروز که گشتهای ارشاد و حجاببانها را دیدم بیشتر از همیشه به بچهها و بیشتر از همه به #نسیم_سیمیاری فکر کردم. من برای مدت کوتاهی فر...
مینا جعفری ثابت: این متن علیه آرمانهای جمهوریدوستانی نوشته شده که صرفا با حذفِ صفتِ اسلامیِ جمهوری کنونی، وعدۀ استقرارِ خیر همگانی و جمهوریای از نوعِ دیگر میدهند. این در حالی است که به محضِ تاسیسش، جمهوری با ترور گره خورد. به شهادت...
نویسنده: گیلا مگر میشود با کسی دوست باشی بیآنکه یکدیگر را از نزدیک دیده باشید و تماس دستها و نگاهها و تنگی در آغوش کشیدن را تجربه کرده باشی؟ «دوست باشی»، نه این که فقط اسمش را بدانی، یا عکسها را که در صفحه خبرگزاریها میچرخد دیده باشی و ...
نویسنده: الصا برای بوی خاک و ذرات آن که مینشیند به تن عابر خسته، برای شبنم سرد روی ماتم درخت، وقتی که شب، مثلههای درخت را در میان مویه روز رها کرده است. برای تالاب در حال احتضار که میدود تا بتپد زیر ریشهای، تا بلکه زبالهها تهماندهاش را نبلعند...
کیانا کریمی: اگر جنبشی که با شعار «زن، زندگی، آزادی» به خیابان سرازیر شد، به دنبال خلق اجتماعی است که در آن برابری و آزادی متعلق به همگان است و صرفا امتیاز گروه خاصی محسوب نمیشود، شاید وقت آن است که از خود بپرسیم انگاره ما از «ایران آزاد و برابر» ک...
نویسنده: شور به دستهای او چشم دوخته بودم. در شبِ پاییزی سرد که نوری کمرمق گوشههای اتاق نشیمن را روشن کرده بود، گمان کرده بودم آن دستها را خوب میشناسم. پیشتر، بارها آنها را لمس کرده بودم، به دهان برده بودم، مکیده بودم، نوازش کرده بودم. میدانستم...