دیدبان آزار

بازصورت‌بندی تجربه تجاوز

چرا بازمانده تجاوز رابطه‌اش را با متجاوز ادامه می‌دهد؟

زنی که صبح بعد از واقعه تجاوز برای مرد متجاوز صبحانه درست می‌کند یا دیگری که درخواست قرار ملاقات از سوی آزارگرش را اتفاقی خوشایند تلقی می‌کند؛ این اتفاقات چگونه رخ می‌دهد؟ چرا بازمانده تجاوز رابطه‌اش را با متجاوز ادامه می‌دهد و حتی با او مهربان رفتار می‌کند؟

«وندی.ال پاتریک» دکترای روان‌شناسی که بیش از 20 سال از وقتش را صرف بررسی مجرمان جنسی و کار با بازماندگان آزار جنسی کرده‌ است، در این مقاله توضیح می‌دهد چنین واکنش‌هایی که عموما از سوی بازماندگان نسبت به آزارگران و متجاوزان صورت می‌گیرد، نوعی مکانیزم دفاعی در مقابل کابوسی وحشتناک است: «آگاهم که تجاوز یکی از مهم‌ترین جرایمی است که به ندرت گزارش می‌شود. از مهم‌ترین دلایلش هم این است که بیشتر بازماندگان، توسط شخصی آشنا مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرند.»

چرا بازماندگان برای گزارش آزار جنسی راهی اداره پلیس نمی‌شوند؟ به همان دلایلی که احتمالا انتظارش را دارید؛ شرم، سردرگمی، اضطراب، حس تعهد و وفاداری به آزارگر یا تمایل نداشتن به ایجاد حاشیه در میان دوستان، همسالان و یا همکاران –بسته به اینکه بازمانده در چه شرایط و موقعیتی با آزارگر و مجرم آشنا شده باشد- بخشی از این دلایل است. اما آیا راهی برای تقسیم‌بندی و یا تمیز دادن بین این آسیب‌های روحی و روانی وجود دارد؟ برای برخی از بازماندگان تجاوز که می‌خواهند به لحاظ عاطفی سرپا بمانند، پاسخ مثبت است.

 

 بازصورت‌بندی خشونت جنسی

تحقیقات نشان داده است که بسیاری از بازماندگان تجاوز جنسی، چندان تمایل ندارند تجاوز را به عنوان جرمی خشونت‌آمیز و غیرتوافقی تلقی ‌کنند. همانطور که ​​این امر برای فعالان این حوزه و مدافعان حقوق بازماندگان ناامیدکننده و آزاردهنده به نظر می‌رسد، فهم این مسئله هم حائز اهمیت است که ما همیشه نمی‌توانیم ماهیت حقیقی مواجهات جنسی را بر اساس رفتارهای پس از آن دریابیم. در ادامه، ذکر چند نمونه از تجربه زیسته زنان به درک این موضوع کمک خواهد کرد.

«زنی که شب‌ مورد تجاوز قرار می‌گیرد و صبح روز بعد برای متجاوز صبحانه آماده می‌کند.» چرا کسی باید چنین کاری انجام دهد؟ این بدان معناست که اگرچه پاسخ زن به رابطه جنسی منفی و رضایت خود را نشان نداده بود، صبحانه درست کردن روز بعد برای متجاوز ممکن است این روایت را دگرگون کند. چرا که اگر رابطه جنسی با اجبار صورت نگرفته باشد، دیگر تجاوزی رخ نداده و آن آشنا یا دوستی که هنوز در رختخوابش خوابیده، متجاوز محسوب نمی‌شود. در واقع، صورت‌بندی دوباره روایت به بازماندگان این امکان را می‌دهد که (به اشتباه) رابطه جنسی غیرتوافقی را در ذهن خود به مواجهه‌ای عاشقانه تبدیل کنند. بالاخره متجاوز شب قبل از زیبایی او تعریف کرده است. بازمانده برای بقا و عبور از این واقعه، تجربه خود را این‌گونه صورت‌بندی می‌کند. اما آیا او واقعا می‌تواند این‌گونه مسئله را پشت سر بگذارد؟

 

بیشتر بخوانید: 

آیا به من تجاوز شده است؟

ما موظف به قانع کردن همه نیستیم

 

شکل‌گیری رابطه با یک متجاوز

وبسایت Vox به مثالی درباره «هاروی واینستین» اشاره می‌کند. یکی از بازماندگان تجاوز از سوی واینستین توصیف می‌کند که چگونه رابطه جنسی اجباری در اتاق هتل، منجر به ایجاد رابطه عاشقانه میان این دو شد، که به دنبالش، رابطه جنسی توافقی را به همراه داشت. نویسنده از این مثال برای یادآوری تجربه شخصی خودش استفاده می‌کند که در گذشته با وجود یک رابطه جنسی اجباری و توام با خشونت، رابطه‌ای دوستانه با متجاوز برقرار کرده است. او احساس می‌کرد که متجاوز که مردی موفق و حرفه‌ای بود، تلاش دارد با ایجاد شبکه ارتباطی و حمایت شغلی از او، به نوعی رفتار مجرمانه‌اش را جبران کند. زن برای آرام کردن ذهن مشوش خود، سعی کرد این باور را بپذیرد.

زنان دیگر نیز تجربه‌ای مشابه داشته‌اند. زنی با میل خود برای ملاقات با مردی که چند سال قبل به او تجاوز کرده بود، بیرون رفت. «جسیکا نول» داستانش را با عنوان «من با متجاوز خود قرار گذاشتم» نوشته است. دو سال پس از تجاوز در یک مهمانی در دوران نوجوانی، متجاوزش درخواست دیدار با او را مطرح کرد و واکنش جسیکا چه بود؟ خوشحال بود. او گفته که فکر کردم علاقه مجدد او به من ممکن است موجب رهایی‌ام از تجربه گذشته شود.

اگرچه قرار ملاقات آن دو، به رابطه فیزیکی ختم نشد، اما جسیکا می‌گویند که چند سال بعد در یک مهمانی همدیگر را بوسیدند. او هم‌چنان گمان می‌کرده که متجاوز می‌تواند در روند بهبودی به او کمک کند. اما پس از تجربه بوسه می‌گوید: «تماس لبانش با لبانم حالم را بهم زد و دیگر هرگز چیزی بین ما رخ نداد.»

 

تجاوز جرم است، نه مواجهه‌ای مبتنی بر رضایت

برخی از زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، برای بقا سعی می‌کنند تا آنچه که رخ داده را برای خود بازتعریف کنند. آنها تصور می‌کنند اگر بعد از تجاوز، به میل خود با متجاوز رابطه جنسی برقرار کنند، شاید رضایت جنسی، عطف به ماسبق و خشونت جنسی عادی‌سازی شود. اما عموما چنین نمی‌شود.

با این وجود، قابل درک است که چرا برخی از بازماندگان تجاوز می‌خواهند تجربه خود را بازصورت‌بندی کنند، به گونه‌ای که در روایت جدید، کنترل اوضاع را به دست داشته باشند. اگرچه این شیوه به ندرت به عنوان راه‌حلی پایدار عمل می‌کند، اما مسئله‌ای است که می‌توان با دیگر افراد آسیب‌دیده در شرایط مشابه به اشتراک گذاشت تا بتوانند به تجربه خود معنا بدهند و به درک صحیحی از آن برسند.

 

تبدیل قربانیان به بازماندگان

صورت‌بندی دوباره خشونت جنسی، مشکل را حل نمی‌کند، بلکه توجه را از اصل موضوع منحرف می‌کند. بدیهی است که همه موارد آزارهای جنسی باید بلافاصله گزارش شود. اما درک چگونگی واکنش‌های متفاوت بازماندگان در مواجهه با تروما، می‌تواند درک ما را نسبت به دینامیک رفتار متجاوز آشنا و واکنش‌ بازمانده پس از تجاوز، عمیق‌تر کند.

زمانی که بازماندگان تجاوز به آمادگی رویارویی با ماهیت واقعی جرم برسند، که گاهی اوقات حتی سال‌ها بعد از وقوع تجاوز صورت می‌گیرد، ما باید آماده باشیم تا به آن‌ها برای آغاز روند بهبودی کمک کنیم. با درک اینکه چگونه مکانیزم دفاعی بازمانده او را به انطباق‌پذیری در زمان تجاوز سوق داده، روان‌درمانگرها می‌توانند وارد روند درمان شده و با حمایت‌های لازم، بازمانده را برای مواجهه با ترومایی که در گذشته رخ داده آماده کنند. ترومایی که برای مدتی طولانی پوشانده شده حالا بازمانده به مقابله برخاسته است.

 

نویسنده: وندی.ال پاتریک

برگردان: نیلوفر حامدی

منبع: Psychology Today

منبع تصویر: FANQIAO WANG

مطالب مرتبط