دیدبان آزار

زنان چگونه به آزار خیابانی واکنش نشان می‌دهند؟

نگین باقری - گل‌چهر حمیدی منش: حتی اگر صدایشان هم به گوش نرسد لب‌هایشان را می‌جنبانند و ادا در می‌آورند. اگر توی ماشین باشند و دیده نشوند بوق یا چراغ می‌زنند. در پیاده‌رو راه‌شان را کج می‌کنند تا تنه بزنند یا اینکه با صدای آرام‌تری نزدیک زن فحشی یا متلکی زمزمه کنند. گاهی با موتور سریع رد می‌شوند و جیغ می‌زنند تا زن را بترسانند گاهی هم در کوچه خلوت با آرامش تمام می‌ایستند و لباس‌شان را سمت زن عابر درمی‌آورند. قصه آزارهای مردان علیه زنان در خیابان و فضاهای عمومی شهری آنقدر تکراری است که گفتن ندارد. تجربه‌ای که شاید بین همه زنان با هر تعلق مذهبی، اقتصادی و جغرافیایی مشترک باشد؛ اما آن چیزی که در این میان مشترک نیست واکنش آنها در مقابل این آزارهاست.

به گفته حمیرا مشیرزاده در کتاب «از جنبش تا نظریه»، زن بودن به خودی خود باعث کنش مشترک زنان نمی‌شود بلکه باید زمینه‌های مشترکی در یک نقطه پیوند تاریخی باشد که زنان را دور هم جمع کند تا فارغ از همه این تعلقات احساس تجربه مشترکی به آنها منتقل شود. واکنش نشان‌دادن به آزار خیابانی یکی از همین زمینه‌های مشترک است. آنها دور هم در تاکسی، در محافل زنانه، در آرایشگاه یا گروه‌های دوستی از تجربیات آزارهای خیابانی حرف می‌زنند و به هم پیشنهاد می‌دهند که موقع مواجه شدن با آزار خیابانی چه کنند. تجربیاتی که نه‌تنها در لندن، نیویورک و دوبی با تهران متفاوت بوده، بلکه بین شهرهای مختلف ایران هم فرق دارد.

 

زنان جهان به کلاس رزمی بروید

واکنش تند و شدید، یکی از اصلی‌ترین روش‌های زنان برای برخورد با فرد آزارگر است. برخی از زنان می‌گویند بیشتر مواقعی که دور و برشان شلوغ باشد به آزار دهنده فحش می‌دهند، او را هل داده، به او لگد می‌زنند، روی صورتش تف می‌اندازند و کفش‌شان را به سمت او پرت می‌کنند. سودابه، ۴۰ ساله از شیراز در کودکی از دخترهای فامیل یاد گرفته تا به مرد آزاردهنده چیزی پرت کند. او می‌گوید زنان باید برای دفاع از خود در این شرایط حتما کلاس رزمی بروند. نقطه مشترک بین زنان مهاجری که واکنش تندی به آزار خیابانی داشته‌اند این است که هنگام واکنش خیابان و اطراف زن شلوغ بوده اما در بین زنان ایرانی برخی حتی در دیروقت شب هم واهمه‌ای از برخورد با آزارگر خیابانی نداشته‌اند.

زهره ۳۴ ساله از تهران تعریف می‌کند: «یک‌بار دیروقت در خیابان قدم می‌زدم و حال خوبی نداشتم. شهر هنوز شلوغ و چراغ خیابان‌ها روشن بود برای همین هم من احساس امنیت می‌کردم. مردی سوار ماشین هم‌پای من راه می‌آمد و مدام علامت می‌داد و اشاره می‌کرد. من هم یک یا دو بار تذکر دادم ولی دفعه سوم به سمت او رفتم. او صورتش را جلو آورد که حرفی بزند که من تفی توی صورتش انداختم و فحش دادم و مرد رفت.» مینا از بوشهر هم خاطره‌ای از متلکی که در ساحل بوشهر شنیده دارد: «یادم هست که کنار دریا بودم و چند پسر شروع به مزاحمت کردند. سنگ‌های کنارم را به سمت آنها پرت کردم و آنها دور شدند.»

 

نکند او اسلحه داشته باشد؟

سوی دیگر این طیف زنانی هستند که با دیدن یا شنیدن آزار خیابانی از موقعیت خود فرار می‌کنند. بیشتر آنها به خاطر ناامنی و تنهایی در شب وقتی آزاری می‌بینند فرار می‌کنند اما موقعیت فرار برای زنان ایرانی و زنان کشورهای دیگر در شرایط متفاوتی رخ می‌دهد. مثلا تانیا، یک زن پاکستانی- کلمبیایی ۲۴ ساله به «وقایع‌اتفاقیه» می‌گوید: «اگر کسی در شب به شکل زشتی نگاه کند من فقط خیلی تندتر به راه رفتن ادامه می‌دهم.» او با اشاره به خاطرات خود هنگام زندگی کردن در نیویورک اضافه می‌کند: «وقتی مردی به من متلک می‌انداخت و می‌خواستم جوابش را بدهم مدام از ذهنم می‌گذشت که نکند او اسلحه داشته باشد.» او الان ساکن دوبی است اما زمانی که در نیویورک زندگی می‌کرده معمولا جواب آزارگرهای خیابانی را نمی‌داده.

نادین یک زن ۲۴ ساله مصری است که این روزها در نیویورک زندگی می‌کند. او می‌گوید در نیویورک خیلی بیشتر احساس ناامنی دارد. «یک بار مردی راه من و مادرم را در روز بست و من نمی‌دانستم چه کنم. کسی در خیابان نبود و انگار یخ زده بودم. او شروع به داد زدن سر مادرم کرد. خواستم که چیزی بگویم اما ناگهان احساس ناامنی بر من غلبه کرد و با خودم گفتم که نکند او تفنگ داشته باشد؟ برای همین به مادرم گفتم که بیا برویم. فراموش‌اش کن.»

او خاطره‌ای هم از شهر محل زندگی‌اش دارد: «وقتی که در دوبی در پارکینگی هستم سعی می‌کنم سریع با ماشین از موقعیت فرار کنم. چون نا‌خودآگاه وضعیتم را ارزیابی کرده‌ام و دیده‌ام که امن نیستم.» نادین همچنین می‌گوید از واکنش نشان‌دادن به آزار جنسی راننده تاکسی فرار می‌کند. او از تجربه خودش در لندن این‌گونه روایت می‌کند: « اگر در تاکسی متلک بگویند خیلی احساس ناامنی می‌کنم و همین حس ناامنی را در حرف‌زدن و جواب دادن هم دارم. مثلا می‌گویم من یک دخترم و با این مرد عوضی اینجا ‌گیر افتاده‌ام. فقط می‌خواهم هر چه زودتر از تاکسی بیرون بروم تا اینکه واکنشی نشان بدهم.» تجربه زنان ایرانی در تاکسی با نادین متفاوت است. آنها معمولا بین خودشان و مردی که کنارشان نشسته کیف می‌گذارند یا به راننده اطلاع‌رسانی می‌کنند.

از طرف دیگر برخی از زنان ایرانی هم وقتی راه‌حل فرار را انتخاب می‌کنند که در خیابان موردمزاحمت قرار می‌گیرند. مینا، ۳۱ ساله از بوشهر می‌گوید: «وقتی که از پله‌های پل روبه‌روی دریا پایین رفتم مرد قوی‌هیکل همسایه دستش را به طرفم دراز کرد. آنقدر هراسان شدم که بدون اینکه نگاهش کنم تا خانه بدون دمپایی دویدم.» تجربه قبلی آزار جنسی خیابانی آزاده ۳۶ ساله از تهران باعث شده که او همچنان از هر ماشینی که سرعتش را کم می‌کند فرار کند:«یادم هست که سوم دبستان بودم و بعدازظهر بعد از خوابیدن مادرم دوچرخه را برداشتم و سر قرار با دوستانم رفتم. همگی مشغول دوچرخه بازی بودیم که یک ماشین نزدیک شد و به خیال اینکه می‌خواهد آدرس بپرسد ما هم ایستادیم. وقتی راننده با زیپ باز شلوار پیاده شد همه شوکه شدیم. بقیه بچه‌ها فرار کردند و من با دهن باز مانده بودم. دوچرخه را انداختم و فقط دویدم. برای همین هنوز که هنوزه هیچ‌وقت به ماشینی که به هر دلیلی سرعتش را کم می‌کند نگاه هم نمی‌کنم.»

 

به روی خودم نمی‌آورم که متلک شنیده‌ام

اگرچه برخی از زنان برای نجات جان خود از صحنه آزار فرار می‌کنند اما برخی دیگر همان کار را هم نکرده و در عوض به کل انکار می‌کنند که چیزی شنیده‌اند. بعضی از آنها می‌گویند که اصلا به روی خودشان نمی‌آورند که مرد به آنها چیزی گفته یا عمدا دستش را به آنها زده است. یا اینکه خودشان را قانع می‌کنند که مرد با خودش در حال حرف‌زدن بوده است. قرارگرفتن در این وضعیت برای زنان علت‌های مختلفی دارد. مثلا اگر احساس کنند که مرد همراه‌شان متوجه متلک بشود دعوایی شکل خواهد گرفت از خیر واکنش نشان‌دادن به آزارگر می‌گذرند. نادین ادامه می‌دهد: « وقتی برادرم همراهم باشد به آزاردهنده خیابانی واکنشی نشان نمی‌دهم چون دوست ندارم باعث شوم او با آدم‌های شر دعوا کند. این بیشتر برادرم است که اگر در خیابان چیزی بشنود واکنش نشان می‌دهد. این‌طور وقت‌ها می‌خواهی بیشتر از برادرت مراقبت کنی تا اینکه به فکر امنیت خودت باشی.»

از طرف دیگر برخی زنان آزار را انکار می‌کنند و برای آن این توجیه را دارند که مانع لذت کسب توجه در آزارگر بشوند. تانیا تعریف می‌کند: « وقتی صدایم می‌زنند: خوشگله، من باز هم فکر می‌کنم به من تعرض شده است، اما معمولا حتی به این افراد نگاه نمی‌کنم و به مسیرم ادامه می‌دهم که توجهی را که می‌خواستند به دست نیاورند.» برخی از زنان هم عمدتا وقتی در کشوری غریب هستند یا اینکه زبان فرد مقابل را نمی‌دانند سعی می‌کنند انکار کنند که فردی به آنها متلک انداخته است. تانیا این تجربه را در نیس فرانسه و بارسلونا داشته است. علاوه ‌براین مینا از بوشهر هم می‌گوید که به مردانی که در خیابان چراغ یا بوق می‌زنند معمولا توجه نمی‌کند.

 

آزار خیابانی را اطلاع‌رسانی می‌کنم

راه اطلاع‌رسانی هنگام تجربه آزار خیابانی برای زنان از موقعیتی تا موقعیت دیگر متفاوت است. بعضی وقت‌ها اطلاع‌رسانی به مدیر یک مجموعه جواب می‌دهد و برخی مواقع با اطلاع‌رسانی به مردم حاضر در کوچه و خیابان. مثلا جسیکا، زن ۲۶ ساله آلمانی است که می‌گوید آزار جنسی را در وب‌سایت کافه‌ای که رخ داده نوشته است. «غیر‌از اینکه در وب سایت‌شان این موضوع را نوشتم، سریع آن آزار را به مدیر کافه خبر دادم.»

تانیا نیز اگر در یک پاساژ با این اتفاق مشابه روبه‌رو شود آن را به مدیر پاساژ خبر می‌دهد. نازنین، ۲۹ ساله از اصفهان تجربه مشابهی از یکی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای در استانبول ترکیه دارد. او می‌گوید: «وقتی در فروشگاه کوتون در استانبول از سوی مرد مسئول اتاق پرو مورد آزار قرار گرفتم با زبان انگلیسی دست و پا شکسته آن را به مدیر مجموعه اطلاع دادم. علاوه بر آن در وب‌سایت trip adviser هم از تجربه خرید خود در این فروشگاه نوشتم و گفتم که فروشنده چه کاری با من کرد.» سمانه ۳۰ ساله هم می‌گوید که شماره پلاک خودرویی که او را اذیت کرده برداشته و بعدا به پلیس خبر داده است. او حتی پیش ‌از این تجربه تنبیه کردن یک راننده تاکسی اینترنتی را از طریق اطلاع‌رسانی به مدیران آن شرکت داشته است.

 

جرات‌ داری تکرار کن

یکی از واکنش‌های زنان برای اطلاع‌رسانی خشونت این است که از اطرافیان‌شان بخواهند تا فرد آزاردهنده را تنبیه کند. سارا، ساکن تهران تعریف می‌کند: «پسری تا نزدیک خانه دنبالم کرد. آخر سر به او گفتم یک لحظه صبر کن تا پدرم را صدا بزنم و هر کاری داشتی به او بگو.» گاهی هم زنانی که نمی‌خواهند چهره ضعیفی از خود نشان دهند با دیدن آزار سعی می‌کنند اطرافیان خود را متوجه آزار خیابانی کنند. زهره ۳۴ ساله از تهران تعریف می‌کند«سه یا چهار سال پیش شب‌ها در پارک نزدیک خانه‌مان می‌دویدم؛ البته شب مسلما هیچ پارکی برای زنان (اگر تنها باشند) امن نیست، اما من دلم نمی‌خواست به خاطر زن بودنم از چیزی که دوست داشتم محروم شوم یا اینکه مجبور باشم کسی را همراه خودم راه بیندازم، مضاف بر اینکه کسی هم نبود که بخواهد همراه من بشود. آن شب چند دور دویدم و یک گوشه پارک که کمی تاریک بود مردی را دیدم که زیر درختی ایستاده و نگاه می‌کند. دور بعد که رد شدم او را درحالی‌که شلوارش را پایین کشیده و در سایه تاریک درخت رو به من ایستاده دیدم. شروع به فحش دادن و دنبال‌کردن او کردم. او با شلوار پایین افتاده فرار می‌کرد و من هم دنبالش افتاده بودم و فحشش می‌دادم. درحالی‌که سعی داشت شلوارش را بالا بکشد به آن طرف خیابان دوید و من هم همچنان دنبالش می‌کردم. من همچنان همان جا چند دقیقه‌ای ایستادم و با صدای بلند اعتراض کردم. هدفم بیشتر این بود که توجه مردم رهگذر را جلب کنم تا برخی فکر نکنند زن‌ها هالو هستند. یک‌بار هم پسر جوانی متلک انداخت. من ایستادم و به چشم هایش زل زدم. گفتم اگر جرات‌داری یک‌بار دیگر حرفت را تکرار کن».

هدفون می‌گذارم تا صدای متلک‌ها را نشنوم

بعضی از زنان وقتی احساس می‌کنند که احتمال آزار خیابانی بالاست، مانعی بر سر راه مرد آزاردهنده ایجاد می‌کنند. آزاده می‌گوید که بیشتر وقت‌ها سعی می‌کند صندلی جلو تاکسی بنشیند. صندلی جلو برای او حکم یک دیوار دفاعی را دارد. ثمر هم که ۲۹ سال دارد خاطره‌ای تعریف می‌کند: «یک‌بار مردی که کنار دستم در تاکسی نشسته بود با صدای بلند تلفنی از رابطه عاشقانه‌اش با زنی حرف می‌زد. تظاهر می‌کرد که اصلا حواسش به من نیست، اما این‌قدر پهن نشسته بود که من را اذیت می‌کرد. نفر جلویی که پیاده شد، از راننده خواستم که این مرد را به صندلی جلو بیاورد و دو مسافر زنی که روبه‌رویمان بودند سوار کند. بغل دستی‌ام عصبانی شد ولی رفت تا صندلی جلو بنشیند. وقتی پیاده شدم و دستم را از شیشه صندلی کمک راننده برای دادن کرایه به سمت راننده آوردم، مرد شیشه را بالا داد و دستم بین شیشه ماند.» نادین هم از تجربه‌اش در مصر این‌گونه می‌گوید: « گاهی وانمود می‌کنم که چیزی نشنیده‌ام. مثلا وانمود می‌کنم که هدفون در گوشم است و موسیقی گوش می‌کنم. به قدم‌زدن ادامه می‌دهم و همه چیز را نادیده می‌گیرم.»

 

تغییر موقعیت به خنده

برخی از زنان هم می‌گویند نسبت به متلکی که می‌شنوند می‌خندند. شبنم یک‌بار در این موقعیت قرار گرفته است. او تعریف می‌کند که یک‌بار در حال برگرداندن بچه‌هایش از مدرسه بوده که کارگران شهرداری در ماشین جلویی برای او شروع به ادا در آوردن می‌کنند. او می‌گوید؛ در آن لحظه کاری جز خندیدن نتوانستم. او از اینکه توانسته به جای عصبانی شدن و فریاد کردن موقعیت را تغییر دهد خوشحال است، اما خاتون می‌گوید که در این شرایط دچار عذاب وجدان می‌شود. او روایت می‌کند: « زمان نمایشگاه کتاب، مترو خیلی شلوغ می‌شود. آن روز با هر بار ترمز زن و مرد در واگن روی هم پرت می‌شدیم و احساس می‌کردم داد زدن به خاطر نگاه‌های نامناسب مردان واگن در این شرایط بی‌انصافی است، اما یک لحظه احساس کردم که از پشت کسی نیشگونم گرفت. با صدای بلند و عصبانی داد زدم: «حالا این وسط تو باید ناغافل منو نیشگون بگیری؟» با اینکه سعی کرده بودم درسی به مردهای اطرافم بدهم همه واگن شروع به خندیدن کردند. به خاطر جواب نیش‌داری که داده بودم کنترل ماجرا از دستم در رفته بود و عصبی شده بودم.»

طوبا هم از این شرایط به نفع تغییر دادن فضا استفاده کرده است. «با همسر و پسرم به چابهار سفر کرده بودیم. آن دو نفر داخل آب بودند و من برای خودم حین قدم‌زدن عکس می‌گرفتم. چند پسر جوان را دیدم که دور یک پیک نیک و قلیان نشسته بودند. یکی از آن میان داد زد: «از ما هم عکس بگیر» دیگری گفت: «در خدمت باشیم» هر کدام چیزی گفتند. به طرف شان رفتم و دوربینم را آماده کردم و گفتم: «باشد بیایید از شما عکس بگیرم. آماده هستید؟» یکی دو نفرشان با دست صورت‌شان را پوشاندند و یکی هم بلند شد و به سمتی دوید. یکی دیگر هم گفت: « خانم ببخشید شوخی کردند، من از طرف اینها عذرخواهی می‌کنم.» سیما هم زن ۴۷ ساله تهرانی دیگری است که می‌گوید: «سال ۱۳۷۰ قسمت زنانه و مردانه اتوبوس مختلط بود. مرد جوانی با هر ترمز اتوبوس خودش را روی من می‌انداخت. بعد از دو یا سه بار که این کار را تکرار کرد، جا خالی دادم. مرد با تمام هیکلش کف اتوبوس افتاد.»

 

از قبل جمله‌هایی در ذهنم آماده کرده‌ام

برخی از زنانی که مقابل آزار خیابانی واکنشی نمی‌دهند می‌گویند که با وجود آماده کردن جمله‌هایی از قبل در ذهن‌شان، آزار خیابانی آنقدر سریع اتفاق می‌افتد که نمی‌توانند واکنشی نشان بدهند. برخی از آنها هم به جای اینکه به مرد آزارگر واکنش نشان دهند، خودشان را متهم می‌کنند، روسری‌شان را جلو می‌کشند یا از لباسی که آن زمان پوشیده‌اند دیگر استفاده نمی‌کنند. این حرف‌ها را مهین، راننده تاکسی در خیابان گیشا می‌زند.

 البته متهم کردن خود زن تجربه‌ای نیست که فقط در ایران یا قشر اقتصادی خاصی رخ دهد. زنان مهاجر شرقی که در کشورهای غربی زندگی می‌کنند خاطره‌هایی از آزارهای هم وطنان‌شان دارند. آنها نه می‌خواهند که آبروی هم‌وطن‌شان را در کشور غریب ببرند و از‌سوی‌دیگر هم، نمی‌دانند مرد هم‌وطنی که دستش را به آنها می‌زند یک رفتار عادی مشابه غربی‌ها انجام داده یا اینکه از روی عمد کاری کرده است. زنان اغلب سعی می‌کنند وقتی که به‌عنوان مهاجر در کشوری دیگر زندگی می‌کنند با حساسیت بیشتری نسبت به مرد آزارگر واکنش نشان دهند و علت این موضوع را دوری از وطن می‌دانند.

 

توافق بر سر گزارش ندادن به پلیس

تجربه آزار خیابانی بین زنان در بیشتر شهرها اگر در همه چیز متفاوت باشند بر سر یک چیز توافق نانوشته‌ای وجود دارد: «آزار خیابانی را به پلیس گزارش نمی‌دهیم.» هر کدام دلایل متفاوتی برای گزارش نکردن این موقعیت دارند. سمانه می‌گوید: «پلیس در ایران برای ثبت آزار خیابانی شاهد می‌خواهد و از طرف دیگر من نمی‌توانم جدال با مرد آزارگر را تا آمدن پلیس کش بدهم.» تانیا هم که در دوبی زندگی می‌کند می‌گوید که به خودش شانس شکایت کردن را نمی‌دهد چون کسی آن را جدی نمی‌گیرد. نادین هم تعریف می‌کند: «با پلیس راحت نیستم به این خاطر که هر روز که به مدرسه می‌رفتم از جلوی یک سفارت رد می‌شدم پلیس‌های جلوی سفارت همیشه به من خیره می‌شدند یا چیزهایی می‌گفتند. همیشه با خودم می‌گفتم که شما پلیس هستید و چه غلطی می‌کنید.» فاطمه هم تعریف می‌کند که به پلیس زنگ نمی‌زند، اما ادای زنگ زدن به پلیس را در می‌آورد تا فرد آزاردهنده را بترساند. اما او اضافه می‌کند: «آزارگرهای خیابانی معمولا از پلیس هم نمی‌ترسند.»

 

منبع: روزنامه وقایع‌ اتفاقیه

مطالب مرتبط