دیدبان آزار

کوچه‌های ناامن

غنچه قوامی: راهم را گم‌کرده‌ام. قدم‌زنان به اداره آب و فاضلاب می‌رسم. وارد میشم و از نگهبان می‌خواهم که راهنماییم کند. می‌گوید یکی از همکاران ما هم مسیر با شماست و می‌تواند شمارا نزدیک مقصد پیاده کند. سوار می‌شوم و ماشین به راه می‌افتد. چند ثانیه نگذشته که می‌پرسد:

- چرا جلو ننشستی؟

+ ممنون، راحتم

- بیا جلو بشین

+ نه متشکر، راحتم

قفل درب‌ها را می‌زند. قلبم به تپش می‌افتد. از آینه ماشین به من زل زده و موذیانه لبخند می‌زند. می‌گویم پیاده میشوم. هول کرده‌ام و حس می‌کنم پاهایم بی‌حس شده. نمی‌ایستد: «کجا می‌خوای بری، می رسونمت.» حتی صدایم از گلو به‌سختی بیرون میاید: «نگه‌دارید، می‌خوام پیاده شم» چنددقیقه‌ای طول می‌کشد تا توقف کند. نفسم بندآمده. موقع پیاده شدن در کمال ناباوری خود از او تشکر می‌کنم. پاهایم توان راه رفتن ندارد. خودم را به اولین سوپرمارکت می‌رسانم و پیرمرد فروشنده را که می‌بینم می‌زنم زیر گریه. از خودم بدم آمده، بااین‌همه ادعا، با این تجربه مواجهه با مزاحمت خیابانی، بااین‌همه مطالعات متعدد در این زمینه، این‌چنین در موقعیت کم آورده‌ام و بدتر از همه‌چیز از او به خاطر توقف کردن تشکر کرده‌ام. آن‌قدر هول بوده‌ام که حتی شماره ماشینش را برنداشته‌ام. خودم را سرزنش می‌کنم. برای خانواده که تعریف می‌کنم، اولین واکنششان این است که چطور انقدر راحت سوار ماشین یک غریبه شدی. چه می‌دانستم. به مرد نگهبان اعتماد کردم و از کجا می‌دانستم کارمند یک اداره رسمی تا این اندازه می‌تواند وقیح باشد. هنوز هم با یادآوری آن روز از خودم شاکی می‌شوم که واکنشی چنان احمقانه نشان دادم. تصور کرده بودم می‌خواهد من را بدزدد.

آزار و اذیت خیابانی، معضل روزمره زنان
زنان ایرانی هرروزه در فضاهای عمومی مورد انواع آزارها و مزاحمت‌های فیزیکی و کلامی قرار می‌گیرند. آزار و اذیت خیابانی شامل هرگونه عمل فیزیکی، بصری و کلامی است که بدون رضایت طرف مقابل در فضاهای عمومی صورت می‌گیرد و ممکن است مبتنی بر جنسیت، نژاد، مذهب و غیره باشد. بنابراین هرگونه متلک‌پرانی خیابانی اعم از جنسی/غیرجنسی، چاپلوسانه، شوخ‌طبع مابانه و … مصداق خشونت و مستلزم واکنش و مقابله است. نباید فراموش کرد که این مزاحمت‌ها تنها متوجه زنان جوان و دارای معیارهای زیبایی چهره و اندام نیست. کمتر زنی است که حداقل یک‌بار این آزارها و مزاحمت را تجربه نکرده باشد. بااین‌حال این موضوع تا به امروز، هرگز به مسئله‌ای عمومی تبدیل نشده و موردتوجه چندانی قرار نگرفته است. به‌تبع آن مسئولین هم هرگز درصدد مقابله با این آسیب اجتماعی و ارائه راهکارهای مؤثر برای مبارزه با آن برنیامده‌اند. ریشه این عدم توجه را می‌توان در عواملی چون سکوت زنان آسیب‌دیده (یا در معرض آسیب) در مواجهه با آزار خیابانی، ضعف قوانین و ضمانت اجرای آن، فقدان ابزار و امکانات آگاهی‌بخشی و فرهنگ‌سازی و ... جست‌وجو کرد.

سکوت پرهزینه قربانیان مزاحمت‌های خیابانی
می‌توان گفت خشونت خیابانی علیه زنان آن‌قدر تکرار شده و می‌شود که جزو لاینفک زندگی روزمره زنان شده و نرمالیزه گشته است. این عادی‌سازی موجب شده که بسیاری از زنان بی‌تفاوت از کنار آن عبور کرده و خود را برای واکنش (هرگونه واکنشی اعم از مقابله کلامی اعتراض‌آمیز، تماس با پلیس ۱۱۰ و یا در صورت امکان شکایت به مراجع قضایی) به فرد آزارگر به‌زحمت و دردسر نیندازند. بنابراین عده‌ای تصور می‌کنند این آزارها اهمیت چندانی ندارد و از آن عبور می‌کنند. درحالی‌که تک‌تک این سکوت‌ها به قیمت دامن زدن به ناامنی فضاهای عمومی برای زنان تمام می‌شود. عدم امنیتی که باعث می‌شود اکثریت زنان در ساعاتی از شب به‌تنهایی در برخی معابر عبور و مرور نکنند و این به معنی ایجاد محدودیتی است که سهم زنان از فضاهای عمومی را کاهش می‌دهد. خشونت، سازوکار پرقدرتی برای کنترل اجتماعی است. این عدم امنیت، زندگی زنان قشرهای مختلف را به‌گونه‌ای متفاوت تحت تأثیر قرار می‌دهد. برای مثال زنان مناطق محروم بیش از زنان طبقه مرفه از فضاهای عمومی طرد می‌گردند و به فضای خانه محدود می‌شوند. قربانیان خشونت‌های خیابانی ممکن است عواقب روانی متعددی را تجربه کنند که بر اعتمادبه‌نفس حضور آنان در عرصه‌های عمومی تأثیرگذار است. شخص من بدون اغراق تا یک هفته پس‌ازآن حادثه دچار اضطراب بودم و بارها کابوس دیدم.
از طرفی دیگر در فرهنگ مردسالار جامعه ایرانی، تعریف «مردانگی» با «شهوت و غریزه جنسی غیرقابل‌کنترل» و «زنانگی» با «وقار و متانت» گره‌خورده است. نظام مردسالار، زن را موظف می‌داند که خود را در برابر «شهوت و نگاه مرد» حفظ کند و اگر موفق نشود، انگشت اتهام را به سمت زن می‌گرداند. برای مثال اولین واکنش اطرافیان به خشونتی که بر من اعمال شد این بود که چطور سوار ماشین یک غریبه شدی و تلویحاً مقصر ماجرا شناخته شدم. بنابراین بعضاً زنی که متلک جنسی می‌شنود ابتدا دست به حجاب و مانتوی خود می‌برد و اشکال را در خودش جست‌وجو می‌کند؛ سپس با حفظ «متانت» سرش را به زیر می‌اندازد و به راهش ادامه می‌دهد؛ چراکه اگر صدای اعتراضش در خیابان بالا برود و فریاد بزند، توسط رهگذران قضاوت می‌شود؛ چراکه همیشه کسی هست که بگوید «مردها همین‌اند، تو لابد حجاب درست‌وحسابی نداشته‌ای!»
از دیگر دلایل سکوت زنان می‌توان به احساس ترس و اضطراب اشاره کرد؛ بهویژه در معابر خلوت که کمتر کسی جرئت می‌کند ریسک کند و با یک مزاحم خیابانی دربیفتد. گاهی هم شخص آزاردیده مانند تجربه نگارنده در ماشین کارمند اداره آب، آن‌قدر دستپاچه می‌شود که قدرت هرگونه واکنش عقلانی حتی در حد یادداشت کردن شماره ماشین مزاحم را از دست می‌دهد.

قانون ناکارآمد
برخلاف باور عموم، آزار و اذیت خیابانی علیه زنان در ایران جرم‌انگاری شده است. مــاده ۶۱۹ قانــون مجــازات اســامی، مصــوب ۱۳۷۵، می‌گوید: «هــر کــس در اماکــن عمومــی، یــا معابــر، متعــرض یــا مزاحـم اطفـال یـا زنـان بشـود، یـا بـا الفـاظ و حـرکات مخالـف شـئون و حیثیـت بـه آنـان توهیـن نمایـد، بـه حبـس از دو تـا شـش مـاه و تـا ۷۴ ضربـه شـلاق محکـوم خواهـد شـد.» بااین‌حال تمسک به این ماده‌قانونی توسط زنان کمرنگ بوده و آمار شکایات از آزارگران بسیار پایین است. از دیگر عوامل تشویق‌کننده زنان به سکوت که بگذریم، به‌کارگیری ماده ۶۱۹ هم در سیسـتم قضایـی ایـران با چالش‌هایی مواجه است.
مهم‌ترین چالش، امکان شناسایی مزاحم و گزارش کردن آن است. می‌توان گفت غیرممکن است که بتوان رهگذری که متلکی می‌پراند و مزاحمتی ایجاد می‌کند را تا رسیدن مأمور ۱۱۰ در محل واقعه نگه داشت. مگر اینکه مأمور ذی‌صـلاح درصحنه حاضر و شاهد واقعه باشد. یا اینکه ایجاد مزاحمت فراتر برود و به درگیری خیابانی بکشد و توجه رهگذران را جلب کند. در چنین مواردی نیز به کمک ناظران می‌توان پلیس ۱۱۰ را خبر کرد و خشونت را به کلانتری گزارش داد.
بر طبق ماده ۶۱۹، بـه کار بـردن الفـاظ و حرکاتـی کـه مشـمول توهیـن اسـت، بایـد مخالـف شـأن و حیثیـت باشـد. اما تعریفشان و حیثیت به عرف واگذارشده است. چالشی که به وجود می‌آید این است که آیا قاضیها برای زنی که حجاب «مطلوب» حاکمیت را رعایت نکرده است شأن و حیثیت قائل هستند؟ تجربه نشان داده که گاهی رویکرد مردسالارانه حاکم بر دستگاه قضایی نیز انگشت اتهام را به‌سوی زنان می‌گیرد: «چرا حجاب درست نداشتی؟ چرا این موقع شب در خیابان بودی؟ و …» درنتیجه نــه زنــان از ایــن مــاده به‌جز شــرایط خــاص و اســتثنایی اســتفاده می‌کننــد و نــه مأمـوران قضایـی و انتظامـی، بـه زنانـی کـه مـورد مزاحمـت قرارگرفته‌اند، بـه چشـم بزه دیده نگاه می‌کنند.

 

ابزار و امکانات اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی
آزار و اذیت خیابانی مسئله‌ای اجتماعی است. بدون شک لازم است که عنصر جنسیت در برنامه‌ریزی و طراحی شهری در نظر گرفته شود، معابر ناامن نورپردازی شوند، فضاهای بی‌دفاع شهری از بین بروند، بساط نصب بیلبوردهای تبلیغاتی روی پل‌های عابر پیاده برچیده شود و ...، اما مؤثرترین راه مقابله این آسیب اجتماعی، آموزش و فرهنگ‌سازی است. آموزش‌هایی که متأسفانه نه در رسانه ملی جایی دارد و نه در کتاب‌های درسی. در فقدان چنین ابزارهایی، سنگینی بار بر دوش شهروندان و فعالان مدنی است. زنان با روایت کردن تجربه‌های خود می‌توانند اعتمادبه‌نفس اعتراض به مزاحمان خیابانی را به دست بیاورند و اعمال آزارگران را بی‌هزینه نگذارند. این هزینه گاه می‌تواند صرفاً جلب‌توجه رهگذران به متعرض باشد که خود، به‌نوعی آموزش در سطح خرد هم محسوب می‌شود. بعلاوه تماس گرفتن با پلیس ۱۱۰ درهرصورت هیچ ضرری ندارد. افزایش تعداد گزارش‌ها می‌تواند به مسئولین امر نشان بدهد که خشونت علیه زنان در فضاهایی عمومی تا چه اندازه گسترده است و زنان از این بابت در رنجند و برخلاف تصور عده‌ای، متلک‌پرانی را «تمجید» قلمداد نمی‌کنند. در بسیاری از کشورهای جهان، ان‌جی‌اوهایی وجود دارند که به‌طور تخصصی بر روی مبارزه با آزار خیابانی تمرکز کرده‌اند. در نبود امکان گسترده تشکل سازی در ایران، زنان با به اشتراک گذاشتن تجربه‌های خود می‌توانند این خشونت‌ها را به مسئله‌ای عمومی تبدیل کرده و برای شهروندان حساسیت‌زایی کنند. شهروندانی که در جایگاه رهگذر می‌توانند صرفاً ناظر نباشند و در حمایت از فرد آزاردیده مداخله کنند.

 

منبع: نشریه دانشجویی فروغ

مطالب مرتبط