شرح واقعه: من کارم فروشندگی بود روز اول کار مسول فروشنده ها گفت باید انبارو ببینی وجنسارو بشناسی اونجام دوربین داشت و فکرنمیکردم که انبار دوربین نداره رفتم بالا و فکر کردم ک اون بیشرف رفته درحالی ک الت بدست بود و گفت بیا بخورش بمالش راز بینمون باشه .چیزی به صاحب فروشگاه نگفتم.س روز بعد که رفتم توالت یکی دیگه از فروشنده ها بزور مچمو گرفت که لب بگیره ازم و منم فرار کردم و چیزی نگفتم چون احتیاج داشتم بکار .بعد دوروز مسول فروشنده ها گفت میخوان تصفیه کنن. گفتم باشه .پولمو گرفتم و برگشتم به صاحب قروشگاه گفتم که جریان اینه چون بهشون پا ندادم واسم پاپوش درست کردن .و اخراج شدن دوباره ازم خواستن برگردم سرکار ولی نرفتم.هرجا ک کار کردم یه تعرضی به من شده و الان کلا دیگه کارنمیکنم 😞 تنهازندگی میکنم بازم شکر صابخونم ادم منصفیه .دلم خیلی درد داره حتی مشاورم میرم ولی فایده به حالم نداره .فقط و فقط به قرصام اصافه میشه .بااینکه همه کارهم انجام میدم که فراموش کنم اون ازارهای جنسی که برام اتفاق افتاده.خدا نگذره ازشون